money_toilet_paperادبیات برخی شرکت هایی که برای اولین بار با آنها صحبت می کنم به این صورت است:
“فلان جا تبلیغ کردیم دو نفر هم زنگ نزد”
“گفتیم تبلیغ می کنیم که بتوانیم فروشمان را افزایش دهیم ولی نه تنها هزینه تبلیغات هم بر نگشت بلکه بیشتر هم ضرر کردیم”
واقعاً چه اتفاقی می افتد که آنچه قرار است برای ما مشتری بیاورد فقط پول ها را از حساب بانکی ما بر می دارد؟
اجازه بدهید فقط سوال مطرح نکنیم و مرحله به مرحله آن را بررسی کنیم:

پرده اول ) آمارها
معمولا وقتی سراغ اکثر شرکت های تبلیغاتی می روید با جملات زیر مواجه می شوید:
جایگاه تبلیغاتی در سایت آپارات را در روز بالای ۱۰۰ هزار بازدید کننده دارد،
این آگهی در پیک برتر به دست ۱۰ هزار نفر مدیران شرکت های ثروتمند می رسد.
اگر در این مجله در حوزه موفقیت تبلیغ دهید بالای ۱۰ هزار نفر کارآفرین آن را خواهید دید (حالا بماند که تعداد کار آفرین های واقعی در ایران چقدر است )
به طور کلی
فلان جایگاه ، n تعداد بیننده خاص را دارد که ماهانه با قیمت تعین شده ای در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

پرده دوم ) درصد ها
ادبیات رایج در تبلیغات ایرانی این است :
“شما فرض کنید اگر یک درصد افرادی که این تبلیغ ها را می بینند با شما تماس بگیرند، که می شود بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ تماس روزانه”
پرده سوم ) تعداد تماس :
تعداد تماس ها زیاد نیست ، آنهایی هم که تماس می گیرند فقط چند سوال می پرسند و بعد خداحافظی می کنند و
فرم زیادی پر نمی شود.

اینطور می شود که بسیاری می گویند : “تقریبا به ازای هر ۱۰ میلیون تومان تبلیغی که کرده ایم فقط ۴ میلیون فروش داشته ایم” ، “طی جلسه ای که با مدیریت داشته ایم تصمیم گرفتیم فعلا تبلیغ نکنیم تا جلوی ضرر گرفته شود.”

پرده چهارم ) نگاه به تلخی ها
حقیقت این است که آن یک درصد وعده داده شده ، خیلی وقت ها برای تماس اقدام نمی کنند.
حقیقت تلخ این است که گاهی یک دهم آن یک درصد هم گاهی تماس نخواهند گر فت.
حقیقت تلخ تر این است که تماس گیرنده ها کیفیت زیادی ندارند.

پرده پنج ) راه چاره
تبلیغات بخشی از بازاریابی است ، پس وقتی بدون اینکه برنامه بازاریابی کاربردی داشته باشید سراغ تبلیغات می روید نباید انتظار معجزه داشته باشید. بیشتر باید منتظر چیزی شبیه عذاب الهی باشید ، منظور از عذاب الهی پرندگان ابابیل نیست ، خیلی ساده تر است، حتی به اندازه نصف پولی که خرج تبلیغات کرده اید هم ممکن است برنگردد ، جدا از این مشکلات مالی ، این اتفاق ها انگیزه شما را برای تجارت کمتر و کمتر می کند.
“تبلیغات به زبان ساده یعنی حضور در بین زاویه دید مخاطبین و معرفی خود به شکلی که در انتخاب آنها برای فروش تاثیر گذار باشد.”
بابک تاواتاو
این جمله به ظاهر ساده است. برای عمل به این جمله باید به سوالات زیر پاسخ دهید:

  • مخاطبین من چه کسانی هستند؟
  • مخاطبین من کجا هستند؟
  • مخاطبین من کجا را نگاه می کنند؟
  • چگونه باید محصول معرفی شود؟
  • چگونه باید در مشتری برای خرید انگیزه ایجاد شود؟
  • و…..

هر وقت به این سوالها پاسخ دادید به سراغ تبلیغات بروید در غیر این صورت شما ریسک محاسبه نشده کرده اید.
انسان های موفق ریسک می کنند ولی ریسکی محاسبه شده. شما چگونه ریسک می کنید؟

بابک تاواتاو

1 Comment

  1. Bahador گفت:

    مقالات به صورت جکیده خلاصه و مفید است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *